شلمچه یعنی کربلا...
ا

امروز...
شلمچه شد آخرین نقطه ی عشق بازی...
شلمچه شد اشک چشم بی قراران...
شلمچه شد آه دل سوختگان...
شلمچه شد میعاد گاه فداییان حسین...
شلمچه یعنی غربت...یعنی تنهایی...یعنی اسارت...
شلمچه یعنی بسوز و بساز...
و امروز...
عاشقان چه غریبانه و دل شکسته از پشت آهن ها آنطرف مرز را نگاه می کردند...
اگر رخصت داشتند با همان پاهای برهنه شان به سمت کربلا میدویدند...
ولی افسوس...
افسوس از مرز ها...
افسوس از دل های پر گناه...
افسوس از بی معرفتی هایمان...
این جا شلمچه...آنطرف کربلا...
دل را که از همین مرز به نینوا بفرستی...
همین جا برایت کربلاست...
شلمچه یعنی کربلا...
پ.ن:ینی من عاشق عکسو شعر زیرشم...
پ.ن:دلم جنوب میخواد ای خدااا...
پ.ن:برام خیلی دعا کنین...
+ نوشته شده در پنجشنبه پنجم مرداد ۱۳۹۱ ساعت توسط زهـرا
|