قــــدر لحـــظـه هایت را بـدان …

زمـانــــــی می رسد که تـو دیگــــــــر قادر نیستـــــی بگـویـــــی :

جبــــــران مـــــی کـنم …

+اروند ظاهری خروشان دارد ....اما دورنی مغموم...و داغدار است...

اروند...آرام بــــاش...آرام...ما نیز داغـداریم...

+حس و حال نوشتن نیست تو امتحانا...اما نوشتم...

+به رغم مدعیان که منع عشق کنند

جمال روی تو حجت موجه ماست